سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : چهارشنبه 97/5/3 | 3:39 عصر | نویسنده : ضحی 213

 


بسم الله الرحمن الرحیم 

 

خورشید


آفتـاب تمــوز


31 تیرماه 1397 برابر با نهم تموز.

امروز هوا گرم بود؛ خیلی گرم.

از زمین و آسمان آتش می‌بارید.

تا بحال کنار تنور بودی؟ 

 گرمای تنور به صورتت خورده؟

هُرمِ آتشی که نمی‌بینی رو با پوست صورتت لمس کردی؟

امروز نفس کشیدن اصلاً خوشایند نبود؛ ولی مگر چاره دیگری هم بود؟

هر چی عمیق‌تر نفس می‌کشیدی، فقط ریه‌ها رو از هوای تفتیده پر و خالی می‌کردی.

وقتی سوار تاکسی شدم احساس ‌می‌کردم گرمای تنور به صورتم می‌خوره.

یه عده شیشه ماشینشون بالا بود و معلوم بود کولر ماشینشون روشنه.

یه ماشین هم کنار خیابون مونده بود و از امداد اومده بودن احیاش کنن، که صاحبش رو به مقصد برسونه.

ولی خیلی‌های دیگه توی همین هوا داشتن کار می‌کردن. کارگرها، پیک‌ها، راننده شخصی‌ها، تاکسی‌ها و....

راننده تاکسی که من سوار ماشینش شدم جوان خوش اخلاق و خوش برخوردی بود.

انگار نه انگار توی اون گرما داشت رانندگی می‌کرد. کولر ماشینش هم خاموش بود و شیشه‌ها پایین؛ ولی حالش خیلی خوب بود، نمی‌دونم شاید از همین الان بخاطر اخلاقش داره توی بهشت زندگی می‌کنه. 

امروز هوا داغ بود. امروز تنور بود. 

 


تاریخ نگاشت: 31 تیر 1397


 




  • هتل پارس
  • شهید