شب عجیبی است... تاریک و پر رمز و راز... نه مثل هرشب... مثل خودش... تاریک... امّا بی قرار....
از آن 6 روز نخستین، معدود اوقاتی، جریاناتی خاص روی داده بود و کسی آمده بود...امّا هیچ یک شباهتی به امشب نداشت؛ تاکنون اینچنین در آسمان‌ها ولوله نبوده، زمان این‌گونه هیاهو را درک نکرده و تا این حد در نقاطی از سراسر زمین حادثه رخ نداده...هر کجا نشانی از ظلمت کور و جبّاران است واقعه‌ای شگرف روی داده و پایه‌های ستم به لرزه درآمده... پس باید امری باشد بس عظیم... در گوشه‌ای کنگره‌های ایوانی فرو می‌ریزد، و در نقطه‌ای آتشکده‌ای سرد و خاموش می‌گردد، موبدان هراسان از رؤیاهای صادقه برمی‌خیزند و بت‌ها در درّه‌ی بطحاء به شکل عجیبی فرومی‌غلتند....
همین که شب زمامِ زمان را به فجر می‌سپارد، ناگهان نوری درخشیدن می‌گیرد که تا اعماق آسمان‌ها نفوذ می‌کند و آسمانیان و ملائک را به شعف می‌آورد؛
و نـــ‌وایــ‌یــــ جانـــ فـــ‌زا گـــ‌واهـــیـــ میـــ‌دهـــ‌د:
"أَللّهُ أَکبَــرُ وَ الْحَمـدُ للهِ کَثیراً سُبحانَ اللّهِ بُکرةً وَ أَصِیلاً"
آری او از همین آغاز خواندن می‌داند....
... و باز در گذری از زمان می‌خوانَد:
{إقْــرَأْ بِاسْـــمِ رَبِّــکَ الَّــذِے خَلَـق} را، مزمّل را و مدَّثِّر را، و طه و یس را، نور را و فرقان را، و می‌خواند تاریخ اُمم پیشین را و خبر می‌دهد جاهلیت اُخری را، و تبیین می‌نماید سفاهت ابوجهل‌ها را، و دگرگون می‌کند بساط ابوسفیان‌ها را و افسونگری ساحران را، و ابلاغ می‌کند إنذارها را و آیات رحمت را... و آیات رحمت را... و آیات رحمت را....
و روز دیگر خواهد خواند:
{الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ} را... و اتمام خواهد کرد نعمت را.
.: Weblog Themes By Pichak :.
