سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : چهارشنبه 92/8/15 | 4:33 عصر | نویسنده : ضحی 213

حسین مظلوم

کَرْبَلا، لا زَلْتِ کَرْبــاً وَ بَلا              مَا لَقِی عِنْدَکِ آلُ الْمُصْطَفَى

کربلا! بواسطه آنچه در نزد تو بر اهل بیت پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم رفت، پیوسته یادآور اندوه و بلا بوده‌ای؛

کَمْ عَلى تُرْبِکِ لمّـا صُرِّعُوا              مِنْ دَمٍ سَالٍ وَ مِنْ دَمْعٍ جَرَی

چه بسیارخون‌های روان و اشک‌ها‌ی جاری که بر خاکت فرو افتادند؛

کَمْ حَصَانِ الذَّیلِ یَرْوِی دَمْعُها             خَدَّهَا عِندَ قَتیلٍ بالظّمَا

چه بانوان پرده‌نشینی که در کنار شهید تشنه اشک چشمانشان گونه‌های آنان را سیراب می‌کرد؛

تَکْسِفُ الشَّمْسُ شُموسٌ مِنْهُمُ                لا تُدایِنُــها ضیاءً وعلا

خورشید از این شرم که نمی‌تواند به نور و برتری آنان نزدیک شود، رخ از آنان می‌پوشد؛

وَ وُجُوهاً کَالْمَصابِیحِ  فَمَنْ                 قَمَرٌ غابٌ، وَ نَجْمٌ قَدْ هَوَى

چهره هایی چون چراغ تابان بودند، که برخی مانند ماه غروب کردند و برخی چون ستاره فرورفتند؛

قَتَــلوهُ بَعْدَ عِلْمٍ مِنْــهُمُ                     أَنَّهُ خامِسُ أَصْحَابِ الْکَسَا

او را کشتند درحالی‌که به یقین می‌دانستند که او پنجمین نفر از آل عباست؛

أیُّ جَدٍّ وَأبٍ یَدْعُوهُمَا                    جَدُّ، یا جَدُّ، أَغِثْنی یا أبا

چه جد و چه پدری، که آنها را اینگونه میخواند: ای جدّم، ای جدّم و ای پدرم به فریادم برسید.

یا رسول الله! یا فاطمه!                   یا أمِیرَ المُؤمِنِینَ المُرْتَضَى!

ای رسول خدا! ای فاطمه! ای امیرالمؤمنین! ای علی مرتضی!؛

کَیْفَ لَمْ یَسْتَعْجِل اللهُ لَهُم                بِانْقِلابِ الْأَرْضِ أَوْ رَجْمِ السَّمَا

چه شد که خداوند در برابر این جنایت، با عجله و سرعت زمین را زیر و رو نکرد، و یا از آسمان بر سرشان سنگ نباراند؟

مَیِّتٌ تَبْـــکی لَهُ فَاطِمَة ٌ                  و أَبُــوهَا وَ عَلیٍ ذُو الْعَلَى

در خون خفته‌ای که هم فاطمه، و پدرش و هم علی بزرگوار برای او می‌گریند؛

لَوْ رَسُولُ اللَّهِ یَحْیَا بَعْدَهُ                 قَعَدَ الْیَــوْمَ عَلَیْــهِ لِلْعَزَا

اگر رسول خدا پس از او زنده بود، امروز برای او عزاداری می‌کرد.

 




  • هتل پارس
  • شهید